شما نمی توانید کسب و کاری داشته باشید ولی برند نداشته باشید.
((برند)) یا ((کسب و کار))
مفهوم هر دو یکی است
همه ما بهترین برندهای دنیا را می شناسیم و برندهای محبوب خود را داریم.آن ها با ما سخن می گویند، ما درکشان می کنیم، از آن ها انتظارات ارزش گذاری شده ای داریم و به ندرت ما را مایوس می کنند.
هویت برند چیزی است که ذهنیت ما را می سازد و اگر این ذهنیت درست از آب در بیایند، برند به جزئی قابل اعتماد از زندگی ما تبدیل میشود.
چیزی که هدف نهایی تمام استراتژی های بازاریابی است.استفاده ی یک برند از زبان اصلی ترین شیوه ی بیان اوست. و با کنترل و مدیریت صدای برند، فرصتی خواهید ساخت تا ارتباطی برد-برد و بلند مدت با مشتریان داشته باشید.
برند…..
برند تعاریف مختلفی دارد مانند((تجربه ای که دیگران از شما دارند))، ((برداشت ذهنی افراد از سازمان شما)) یا ((آنچه مردم وقتی اتاق را ترک می کنید، درباره شما می گویند)).
اما آنچه روشن است این است که برند همان نشان تجاری یا لوگوی شما نیست .
برند وعده ای است که کسب و کار شما به مخاطب هدف خود می دهد. و اگر می خواهید روابط بلند مدتی با مشتریان ، تامین کنندگان یا کارمندان خود داشته باشید ، آن وعده باید به درستی محقق شود.
رفته رفته کسب و کارها از نقطه نظر تجربه ی مشتری طراحی می شود. تمام نقاط ارتباطی طوری شکل می گیرند که متناسب نیازمندی های مخاطب باشد.
برند، هویت و ادراک ذهنی و احساس قلبی و درونی است که افراد از یک پدیده دارند. و آن ((تجربه ای یکپارچه شده)) از همه اجزای کسب و کار شماست.
هر سازمان یا کسب و کار ،یک موجود زنده است مثل انسان.خالق و راهبر کسب و کار شما باید نقش خدای سازمان را داشته باشید.
((یک انسان خداگونه))
این پدیده می تواند (شخص ،کشور،محصول،سازمان) باشد.
برند آن چیزی نیست که ما می گوییم بلکه آن تصویر ذهنی است که مخاطبین از ما دارند.
می توان گفت مبحث برند از بیزنس جدا نیست.یعنی شما نمی توانید بدون داشتن یک برند، برای کاری که انجام می دهید شهرت بسازید.
بنابراین برند سازی، مهمترین سرمایه گذاری است که شما می توانید در تجارت و کسب و کار خود انجام دهید.
ودر نهایت ما با برند سازی کسب و کار خود، وعده ای به مشتریان خود می دهیم .
وعده کیفیت، قوام، شایستگی و قابل اطمینان بودن رابه مشتریان خود می دهیم.
برندینگ…..
فرآیند تسخیر ذهن و قلب آدمها و همچنین ایجاد جایگاه مناسب در ذهن مخاطبین می باشد.
بنابراین می توان گفت که برندینگ یک شغل یا پست سازمانی نیست .بلکه رهبری ارکستر کسب و کار شما می باشد.
در حال حاضر این نکته که برندینگ یک اصل پایه ای برای موفقیت کسب وکار می باشد، در نظر همگان قابل قبول است.
نام تجاری در ذهن و قلب انسان ها تاثیر می گذارد و همچنین برای کسب و کار شما ارزش ایجاد می کند.
نام برند….
نام گذاری برند کار سختی است. با توجه به این که بسیاری از چالش های نویسندگی خلاق نیازمند پیش نویس های متعدد و مهارت های خلاقانه است.
ایجاد یک نام ، یک واژه، کار هر کسی نیست.داشتن دیدگاهی که بگوید کدام نام خوب است و کدام غیر اثر بخش، آن قدر ها که به نظر می رسد کار ساده ای نیست.
در بسیاری از موارد واژه ای که تحت عنوان نام یک برند انتخاب می شود، در ابتدا غریب به نظر می آید.
در هیچ قفسه ای نمی توان آن را دید و ماهیت ملموس برندهای موجود را ندارد .
باید به چشم انداز خود اتکا و واکنش مخاطب را تصور کنید و حدس بزنید که چطور جای خود را در بازار پیدا خواهید کرد.
اگر به طراحی و جایگاه سازی فکر شده باشد و هویت جدید موجب تحریک مخاطب شود، برند شما به زودی جای خود را در بازار پیدا خواهد کرد.
زبان برند….
نقش زبان برند این است که اصول و پیام های کلیدی برند را با شفافیت و یکپارچگی به مخاطب منتقل کند.
طوری که مشتری هر بار که به برند مراجعه می کند برداشتی یکسان از هویت برند داشته باشد.این به مدیریت بلند مدت ارتباطات برند بر می گردد.
برای نوشتن و مدیریت یک لحن یکپارچه در طول برنامه ی ارتباطات برند، باید کمی عقب بایستید. شخصیتی را مدنظر قرار بدهید که قرار است با ترکیبی از پیام ها ، از سازمان به نمایش بگذارید.
چه خوب چه بد، این پیام ها همیشه بازتاب شخصیت سازمان هستند.سابقه ، عملکرد و چشم انداز برند (گذشته، حال و آینده) را در نظر بیاورید و لحنی قدرتمند برایش بسازید که قابلیت اعتماد را تداعی کند.
ارتباطی ماندگار و مثبت با مشتری برقرار کنید.این کار لزوما به معنای نوشتن متنی خلاق و خارق العاده نیست. بلکه کافی است زبانی بدیع و الهام بخش را به شکلی مناسب و کنترل شده به کار بگیرید.
تابش تصاویر و حس کلی پیام ها ممکن است چشم را خیره نکند اما فضای وسیعی را روشن خواهد کرد.
دو عامل کلیدی که باید در برندینگ مد نظر قرار گیرد:
لحن درست یا شخصیت مناسبی که باید به آن توجه کرد. و دیگری شیوه مدیریت و کنترل این لحن برای رسیدن به بالاترین سطح سازگاری و یکپارچگی.
بدون این که خلاقیت زیر پا گذاشته شود و یا نیازهای واقعی مخاطبان هدف نادیده گرفته شود.
ارتباطات بازاریابی….
حالا با تعریف برندینگ و تنظیم راهنمای لحن می توانید روی ارتباطات بازاریابی کارفرما متمرکز شوید.
هدف بسیاری از پروژه های ارتباطات بازاریابی این است که به مخاطب هدف دست پیدا کنند و توجه و علاقه ی او را به برند جلب کرده و واکنشی مثبت ایجاد کنند.
در مقالات بعدی بیشتر در این مورد صحبت می کنیم و چند اصل اولیه که باید مورد توجه قرار گیرد را مشخص می کنیم .
